Posts

دیروز انجمن اسلامی دانشکده فنی جلسه‌ی پرسش پاسخی با قالیباف برگزار کرد. یادداشت‌هایی برداشتم ولی نقل‌قول‌ها طبق معمول بریده‌بریده هستند و نه چندان دقیق. قالیباف با همان تیپ قهوه‌‌ای مشهورش آمده بود و با وجود اینکه هوای سالن گرم بود تا آخر دست از سر آن کت برنداشت، لابد کاریزما نباید خط برمی‌داشت. سالن به تدریج پر شد ولی از اواسط جلسه وقتی معلوم شد آقا چندان شفاف نیست گروهی عطای آقا را به گفتمانش بخشیدند و رفتند. جو بیشتر علیه قالیباف بود، کلماتی که به کار می‌برد از زبان خودش نبود و گه‌گاه که کلمات را عجیب تلفظ می‌کرد صدای خنده آرامی از سالن شنیده می‌شد. بسیار عکاس و فیلم‌بردار آمده بودند. با یک بسم‌الله بسیار غلیظ و عربی حرف‌هایش را شروع کرد و همان اول مرتکب یک اشتباه استراتژیک شد: «فضای روشن‌فکری و نظریه‌پردازی برای جامعه لازم است ولی نباید از کارهای اجرایی غافل ماند...» در دانشکده فنی باید یک دیوانه باشید که به عنوان یک اصول‌گرا از خاتمی اینگونه انتقاد کنید. «اصلاحات امری است لازم ولی باید مبتنی بر عقلانیت باشد نه احساسات.» «ما در این مملکت حزب درست حسابی نداریم.» «بزرگترین مشکل دولت
پاگنده چند قرن قبل فرموده بود هر روز نوشتن ابتذال است (البته شاید هم خلبان‌کور نوشته بود و یا هر دو و حتی هیچ‌کدام، شاید هم منظور این‌گونه نبود. پذیرای هر گونه تکذیب هستیم) از این دیدگاه ما یکی از مبتذل‌ترین‌ها هستم. فلذا تصمیم گرفته‌ایم این ابتذال را کمی کم کرده و هر روز یک پست بیشتر افاضات نکنیم شاید که ابتذال ذاتی‌مان کم شود. در ضمن امروز رفته بودیم جلسه پرسش پاسخ قالیباف در دانشکده عمران. ارایه راپورت را به علت ذیق وقت و خستگی مفرط و پاره‌ای مسایل به فردا موکول می‌کنیم. باشد که باشد.
دو الاغ پرواز می‌کردند، یکی می‌خواست برود بالا ببیند بالای برج تهران بشقاب ماهواره هست یا نه، آن یکی می‌خواست برود پایین علف سبز شده زیر پای آدم‌ها را ببیند، خوردند به هم و افتادند. الاغ‌های خر...
Image
Tranquility
کیسه‌زباله‌ها بالاخره کیسه فریزهای اشراف‌زاده را با خود همراه کرده بودند. همه‌چیز مهیای شورش بزرگ بود، حتی به بطری‌‌خالی‌ها نیز پیغام فرستاده بودند. ولی خطا کردند و جلب حمایت سطل‌های زباله‌دانی را لازم ندانستند و سرانجام به دست همان سطل‌ها سپرده شدند.
به صدای قدم‌هایم حسودی می‌کنم، همیشه زودتر از من می‌رسند.
اعتقاد دارم گذشته گنجی از رفسنجانی تاریک‌تر نباشد پاک‌تر هم نیست. ادعاهایی که در مورد گنجی مطرح شد هرچند هرگز کامل اثبات نشدند ولی صددرصد رد هم نشدند.
این اطراف چند پرنده زندگی می‌کنند. نمی‌دانم داخل قفسی هستند یا بالای درختی لانه ساخته‌اند، اصلاً نمی‌دانم مرغ عشق‌اند یا هر چیز دیگری (البته بدیهی است کلاغ نیستند) فقط از یک چیز مطمئنم، با تلفن من مشکلی دارند. هر بار که تلفن زنگ می‌زند بلافاصله شروع می‌کنند به خواندن. گویا رقابتی بین‌شان است.
به‌ عربي‌ گفتند: ستاره‌ را مي‌شناسي‌، گفت‌ چه‌ كسي‌ هست‌ كه‌ چوب‌هاي‌ سقف‌ خانة‌ خود را نشناسد؟ مستطاب لطائف الطوائف، بازنوشت سید ابراهیم نبوی